کسراکسرا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما کسرا

اولین تجربه غذا خوردن

1390/5/5 1:49
نویسنده : محبوبه
1,094 بازدید
اشتراک گذاری

کسرا 5/5 ماهه بود که بنا به گفته دکترش تصمیم گرفتم غذای کمکی رو براش شروع کنم

در تاریخ 28 تیر 90 کسرا اولین غذای زندگیش رو خورد یه فرنی خوشمزه

گل پسر مامانی!

خدا رو شکر فرنی رو خیلی دوست داشتی و راحت خوردی و خوشحالم از این بابت که داری روز به روز بزرگتر میشی و من هر روز تجربه های جدیدی از بچه داری به تجاربم اضافه میشه

اینم اولین تجربه غذا خوردنت

فقط نمیدونم توی غذات چی ریخته بودم(چشمک) که وسط غذا خوردن یهو چشمات خمار شد

و بعد هم به خواب خیلی عمیقی فرو رفتی....الهی قربون اون خوابیدنت برم مامانی کاش همیشه انقدر راحت میخوابیدی گلکم

چند روز بعدش بردمت دکتر هم واسه چکاپ هم گرفتن برنامه غذایی

خدا رو شکر هیچ مشکل خاصی نداشتی و همه چی روبراه بود و دکترت هم گفت که دیگه میتونم غذا رو برات شروع کنم و تاکید کردن که تا 1 سالگی به پسر نازم اسفناج ، عسل ، شیر پاستوریزه ، سفیده تخم مرغ ، ادویه ، نمک و شکر ندم

البته شیر پاستوریزه مشکلی نداره ولی چون تو به شیر حساسیت داری پس مجبوریم تا 1 سالگی خوردن شیر رو ممنوع کنیم هم واسه شما هم من....

در 5 ماه و 3 هفتگی وزن پسر گلم 7250 بود که 50 بخاطر لباس کم شد و شدی 7200 که نسبت به ماه قبل اضافه وزن چندانی نداشتی قدت 71 بود که به نسبت نمودار رشد 2 3 سانتی بلندتر بودی قربون این پسر قدبلند و رشیدم برم من و دور سرت هم 43 بود

یه مقدار به خاطر وزنت نگران بودم که دکترت گفت مهم قده نه وزن و تازه با شروع غذای کمکی کمبود وزنت هم جبران میشه

نازنینم دوستت دارم و بخاطر داشتن فرشته ای چون تو به خود می بالم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

زهره مامان هلیا
3 مرداد 90 23:53
سلام آقا کسرا نوش جون انشالله با خوردن غذا تپلی بشی با دخمل من همسنی اونم 17 بهمن دنیا اومده به وب ما هم سر بزنید و اگه دوست داشتید تبادل لینک کنیم
روناک مامان سام
4 مرداد 90 1:07
عزیزم خوشمزه بود نوششش جونت
نيلووو
4 مرداد 90 1:09
واي خداي من چه ناز وسط غذا خوردن خوابش برده چه معصومممممممم اي محبوبه شيطون چي ريخته بودي تو غذاش بگو تو غذاي سامم بريزم بلکه بخوابه
مامان آریان
4 مرداد 90 1:17
نوش جونت خاله دیگه یواش یواش داری واسه خودت مردی میشی
سمیرا
4 مرداد 90 14:38
نووووووش جون کسرای خاله خیلی خوشمزه بووووود آره میگم مامان محبوبه تو غذات چی ریخته که خوابت برد؟؟
مامان ابوالفضل
4 مرداد 90 23:38
الهی، آخی چه ناز خورد و خوابید واقعا صحنه ی دلبرانه ای بود امیدوارم هر روز تپل تر و بزرگتر بشه این گل پسرمون
مهرشین
5 مرداد 90 15:04
ای جانم، نوش جونشششش. فقط من موندم و آراد محبوبه جون
مامان رها
7 مرداد 90 2:45
نوش جونت کسری عسلی...گوشت بشه به تنت خاله جون ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
نازگلی
7 مرداد 90 23:07
ای جانم ... نوش جونت کسرا جون چشماش رو بیین چقدر مست خواب بودهه
مامانی کسرا
10 مرداد 90 11:22
خدا نیگاش کن چه آقایی شده
سمیه
10 مرداد 90 17:40
محبوبه جون این غذاهای خواب اور رو شبها بده به این خوشگل خاله بخوره که بعدش هم بخوابه