کسراکسرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما کسرا

تب لعنتی

1391/1/15 17:39
نویسنده : محبوبه
778 بازدید
اشتراک گذاری

درست فردای تولد گروهی یعنی شنبه شب کسرا تب کرد

شب ساعت 12 خوب بود و خوابید ساعت 2 از خواب بیدار شد دیدم بدنش داغه و تب داره

اولش گفتم شاید بخاطر دندونشه بهش استامینوفن دادم ولی چند دقیقه بعد حالش به هم خورد گفتم شاید بخاطر بستنی ای هست که عصری بهش دادم خورد

خیلی ترسیدم حسین رو صدا کردم

هی که میگذشت میدیدم داره داغتر میشه تا اینکه 1 ساعت دیگه دوباره بالا آورد

خلاصه هی پاشویه ش کردم دست و صورتشو شستم و تا خود صبح پلک رو هم نذاشتم و هر 4 ساعت بهش استامینوفن میدادم

ظهر که از خواب بیدار شد دیدم همچنان داغه و با وجود این همه پاشویه و استامینوفن اصلا تبش پایین نمیاد تب بالایی هم داشت و منم از تب خیلی خیلی میترسیدم

عصر به حسین زنگ زدم گفتم بیا کسرا رو ببریم دکتر و بردیمش پیش دکتر خودش و گفت گوشش و گلوش که چرک نداره ویروسیه و داروی خاصی هم نمیخواد فقط مرتب پاشویه ش کن و مراقب تبش باش

از اونجا رفتیم خونه مادرشوهرم و معلوم بودکسرا حال و روز خوشی نداره بعد از 2 نوبت استامینوفن دادن یه کم بدنش خنکتر میشد ولی همچنان داغ بود

ساعت 12 اومدیم خونه و دیدم کسرا انقدر داغه که تمام صورتش مثل لبو قرمز شده و داغی بدنش از روی لباس قشنگ به بدن ما مینشست الهی بمیرم براش که انقدر بیحال شده بود

تبش رو چک کردم دیدم 39/1 شده و با وجود این همه مراقبت بازم پایین نیومده بود و همچنان بالا میرفت

با حسین بلند شدیم و بردیمش بیمارستان بهرامی

این موقع شب هم که دکتر درست حسابی اونجا نبود همش از این رزیدنتهای جوون و ناشی بودن

براش آز ادرار و خون اورژانسی نوشت و گفت هر وقت نمونه ادرار رو بیارید 3 ساعت بعد جوابش حاضر میشه آز خونش رو دادیم و آز ادرارش رو هم با هزار سختی و مکافات توی ماشین جمع کردم و ساعت 2 تحویل دادیم و قرار شد 5 صبح بریم و جوابش رو بگیریم

اومدیم خونه و ساعت 5/5 دوباره رفتیم بیمارستان و خوشبختانه جواب آزمایشهاش نرمال بود بردیم و جوابش رو به رزیدنتی که اونجا بود نشون دادیم البته اون خانوم قبلیه رفته بود و این سری یه آقا جاش اومده بود

جوابها رو که نگاه کرد گفت خوبه یه سری دارو نوشت گفت بهش بدید بعد نیمساعت دوباره بیارید تبش رو چک کنم بعد از مصرف داروها و گذشت نیمساعت همچنان تبش بالا بود و بدنش داغ و صورتش برافروخته

دوباره بهمون یه شیاف داد البته با دوز بالاتر و گفت نیمساعت 45 دقیقه بعد بیارید تبشو چک کنم و همچنان تب کسرا بالا بود حتی بعد از گذشت 1 ساعت از استفاده شیاف

دیگه ساعت تقریبا 7 شده بود ورزیدنت کشیک گفت که دیگه نمیدونم چرا اینجوریه باید ببریش پیش متخصص هامون

نوبت گرفتیم و دکترای متخصص هم از ساعت 10 میومدن یعنی ما از 7 تا 10 صبح توی بیمارستان نشسته بودیم و بدن نحیف و ریز پسرکم در آتش داغ تب برافروخته بود

البته تبش هی کم و زیاد میشد ولی همچنان داغ بود

تا اینکه رفتیم پیش متخصص و تا دیدش گفت عفونت نداره مشکل خاصی هم نیست فقط باید دوره شو بگذرونه که ممکنه 3 تا 5 روز طول بکشه و بعدش هم ممکنه بدنش دونه بزنه فقط مرتب پاشویه ش کن و بهش استامینوفن بده و مراقب تبش باش هیچ داروی خاصی هم نمیخواد گفتم تب رزوئلاست؟ گفت آره دکتری؟ هههه گفتم نه ولی بچه داری ما رو یه پا دکتر هم کرده!!!

خلاصه ما برگشتیم خونه و کسرا دقیقا از شنبه شب که تب کرد تا سه شنبه عصر تو آتیش تب سوخت اونم تب بالاااااااااو من این چند شب از ترسم یه خواب درست و حسابی نکردم که مبادا برای طفل معصومم اتفاق ناگواری بیفته

و خدا رو شکر بعد از گذروندن 3 روز سخت خلاصه تب کسرا هی پایین و پایینتر اومد تا اینکه دیگه قطع شد و بدنش هم اصلا دونه نزد

فقط این رو میدونم که تو این چند روز خونمون از دست شیطنتها و اذیتهای وروجکم خیلی ساکت بود طفلی بچه م حال نداشت شیطونی کنه بخنده گریه کنه

و خلاصه که روزای سختی رو گذروندیم ولی بازم بخیر گذشت!

خدایا شکرت که عزیز دلمو صحیح و سالم تحویلم دادی

ایشالا هیچوقت مریضیشو نبینم و همیشه سالم و سرحال باشه این دونه دلم و همیشه تو خونه شلوغ کنه و بالا و پایین بپره و با همه چی کار داشته باشه و همه چی رو به هم بریزه که اینجوری منم خوشحالترم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)